با تحقق انقلاب اسلامی ایران، اسلام به یکی از دو قطب اصلی قدرت در جهان تبدیل شده است. انقلاب اسلامی ایران مدعی ایجاد عدالت در ساحت های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و... آن هم در مقیاس بین المللی است لازمه این ادعا ارائه طرح و برنامه سازوکار علمی و عملی کارآمد و ضرورت جنبش نرم افزاری جهت غلبه در درگیری اسلام و تمدن غرب است. اگر انقلاب اسلامی ایران نتواند رابطه بین مفاهیم کاربردی و دین را برقرار نماید دین در عینیت به ناکارآمدی متهم می گردد. امروزه دشمن به خوبی درک کرده است که پس از انقلاب اسلامی، موازنه قدرت در جهان تغییر یافته است.
اکنون اصلی ترین بحران کشور و دنیای اسلام این است که کارشناسان سکولار، بر کرسی نقد نشسته اند و با جسارت تام، حکومت دینی را به نقد می کشند اینان می پرسند شما که مدعی عدالت دینی در عرصه های مختلف هستید چه برنامه و منطق عملی دارید و موضع شما در برابر تکنولوژی و علم مدرن چیست؟ اگر ما نرم افزار لازم برای ایده های بلند انقلاب تولید نکنیم و به ضرورت و راه کارهای جنبش نرم افزاری و حضور دین به عنوان محور توسعه اجتماعی ما و شاخصه اصلی انقلاب اسلام، و مباحثی از این قبیل نپردازیم در فرآیند توسعه سکولاریسم منحل خواهیم شد و جریان جهانی سازی به نفع لیبرال دموکراسی به پایان خواهد رسید.
به همین جهت اگر ما معادلات کاربردی ای ارایه کنیم که بتواند کیفیت را بر پایه تعاریف «فرهنگِ مذهب تبدیل به «کمیت نماید و «مفاهیم انقلابی، مذهبی فقط مفاهیم کیفی نباشد- همانند آنچه در رنسانس اتفاق افتاد- بدون تردید موازنه قدرت به نفع مذهب اسلام در جهان تغییر خواهد کرد.
1. ماهیت نرم افزار
نرم افزار، مفهومی عام و فراگیر دارد که نوعاً شامل مفاهیم بنیادی و تخصصی و عمومی می گردد. اساساً ساختارهای اجتماعی و نهضت ها و انقلاب های دنیا به دنبال مفاهیم شکل می گیرند. آنچه امروزه در مظاهر تمدن بشری دیده می شود، امور سخت افزاری هستند. اموری مانند: صنعت و محصولات صنعتی. رهاوردهایی که امروزه در جوامع بشری و زندگی اجتماعی بشر از محصولات صنعتی دیده می شود همه از امور سخت افزاری هستند.
2. پشتوانه تولید سخت افزارها
پشتوانه تولید سخت افزارها، نرم افزارهایی هستند که به صورت نظام اولیه ارائه می گردند. مفاهیم بنیادی مثل فلسفه، متدها، روش ها، منطق ها، نظام منطق ها، ایدوئولوژی ها که براساس آن مفاهیم اجتماعی و مفاهیم فرهنگی و مفاهیم مربوط به نهضت و انقلاب تولید می گردند، همه جزء نرم افزارها هستند. هدایت و کنترل ابزارهای علمی از طریق رایانه نیز از امور نرم افزاری هستند.
امام خمینی در بنیان گذاری نهضت و انقلاب اسلامی ایران و مدیریت آن از مفاهیم بنیادی، تخصصی و مفاهیم عمومی آن که نرم افزار اجتماعی هستند، بهترین استفاده را کرد و متدولوژی اسلام و انقلاب را بیان کرد. از این نکته اساسی غفلت نکنیم که هنر امام خمینی در نهضت و انقلاب اسلامی ایران، مدیریت و استفاده بهینه از حجم عظیم نرم افزاری های تولید شده در طول تاریخ بشریت به ویژه تاریخ اسلام و تشیع بود به همین جهت رعب و وحشت عجیبی در میان پیشگامان آرمان جنبش نرم افزاری در جهان معاصر ایجاد کرد.
اکنون نباید از این نکته غفلت کرد که رابطه «مدیریت با جنبش نرم افزاری و تولید علم رابطه تولیدی است و اگر خلأ حسن مدیریت را در عرصه تولید و جنبش نرم افزاری بر طرف نکنیم قادر به استفاده صحیح از مجموعه نرم افزارهای تولید شده نخواهیم بود و کمبودها و ضعف ها به صورت دقیق شناسایی نخواهد شد و علاوه بر نادیده گرفتن حجم عظیم تحقیقات انجام شده توسط اندیشمندان و فرهیختگان در طول تاریخ بشریت به ویژه از تاریخ اسلام و تشیع گرفتار تحقیر، دوباره کاری، عجز و ناتوانی، افسردگی و سرخوردگی و غفلت از کمبودها، در راهی که سالیان متمادی طی شده است؛ خواهیم شد.
3. نقش امام خمینی در تولید و توسعه تحقیقات
نقش امام خمینی در تولید و توسعه تحقیقات و گسترش علوم و فن آوری و ارائه مفاهیم کاربردی انقلاب و گسترش تولید علم بر مبنای معارف الهی و طرح مشکلات و مسائل فراروی جنبش نرم افزاری بر اندیشمندان و پیشگامان جنبش نرم افزاری پوشیده نیست زیرا بنیان گذاری انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی ایران خود هزاران مفهوم نرم افزاری را تولید کرد. امام خمینی ضمن تأکید بر عدم کفایت نرم افزارهای تولید شده در حوزه و دانشگاه برای نظام سازی و جامعه پردازی و ضرورت تأمین و تضمین فضای مناسب علمی به عنوان پیش نیاز ضرورت تولید نرم افزارهای مورد نیاز و مفاهیم کاربردی انقلاب و جبران کاستی ها و کمبودهای فقه به موانع موجود بر سر راه (نظام سازی و جامعه پردازی) در ایران معاصر اشاره کردند و در بیانیه ها و سخنرانی های مختلف بر این نکته تأکید نمودند.
4. تقدم مدیریت بر تولید در جنبش نرم افزاری
امام خمینی بر تقدم مدیریت بر تولید نیز اشاره کردند و خود نیز مدیریت جنبش نرم افزاری را به عهده گرفتند. اکنون بر ما ره پویان راه آن عزیز سفر کرده است که ضمن شناسایی نرم افزارهای تولید شده و دسته بندی و نقد نظری و عملی آن به مدیریت و استفاده بهینه از حجم عظیم نرم افزارهای تولید شده در طول تاریخ بشریت به ویژه اسلام و تشیع بپردازیم.
5. موانع تولید علم و توسعه علمی ایران
افق امیدبخش حل همه امور از دیدگاه قرآن کریم با شرح صدر آغاز می گردد. شرح صدر و گشودگی سینه مهم ترین عامل برای گشایش در امور سخت و سبک شدن بارهای سنگین و کمرشکن از این تنگناها است. امام خمینی با استفاده از شرح صدر الهی به بنیان گذاری انقلاب اسلام پرداخت و موانع تولید علم و توسعه علمی ایران را شناسایی کرد و در بیانات و تصمیم گیری های خویش به رفع آن پرداخت. بعضی از موانع عبارتند از:
1. موانع فکری و فرهنگی.
2. حیرت زدگی در تحولات جدید فرهنگ غرب و ضعف اعتماد به نفس و خودباوری، تقلید و خودباختگی.
3. گسستگی از معارف و فرهنگ علم و دین.
4. ضعف شأنیت علمی اندیشمندان و محققان.
5. ضعف فرهنگی تحقیق و یادگیری.
6. شعف اهتمام به خرد جمعی و غلبه بر خرد فردی.
7. پایین بودن ضریب امید به آینده.
8. فقدان امنیت و منزلت اجتماعی.
9. ضعف تهذیب اخلاق و سیر و سلوک معنوی.
10. ضعف توحید.
11. ناکارآمدی نظام اداری کشور
12. بیمار بودن ساختار اقتصادی کشور و وابستگی به صادرات.
13. موانع ساختاری و مدیریتی.
14. ابهام و خلأ در قوانین.
ضرورت طرح پژوهش کرسی های مناظره و مباحثه
نظر موافق مقام معظم رهبری به نامه برخی از اندیشمندان حوزه راه گشای مفیدی برای ترسیم محورهای بحث تولید علم و نهضت آزاد اندیشی است. برخی از این محورها عبارتند از:
1. تلاش در جهت زدودن فقر تئوریک مفاهیم علمی و دینی، فرهنگی و... . مربوط به مدیریت جنبش نرم افزاری.
2. شبهه شناسی و پاسخ به شبهات از طریق تولید علم و نظام پردازی.
3. ایجاد فضای مناسب برای نقد و آزاد اندیشی.
4. تضارب آراء و تعاطی افکار برای تأمین و تضمین رشد فکری.
5. بسترسازی، برنامه ریزی و استفاده از اصول و مبانی مدیریت جهت بهره برداری از توانایی های موجود.
6. تعیین راهبرد و هدف گذاری برای ترسیم وضعیت مطلوب.
گرچه در نامه پژوهشگران به نکات خوبی اشاره شده است، اما از چند نکته اساسی غفلت شده است:
1. تقدم مدیریت بر جنبش نرم افزاری و تولید علم.
2. وجود فضای مناسب جهت طرح اندیشه های علمی و منطقی و وضعیت موجود با ادبیات مطلوب و معقول.
3. پرورش مولدان تولید علم.
4. روش شناسی تولید علم و نهضت نرم افزاری.
محورهای اساسی کرسی های مناظره و مباحثه تولید علم
1. تعریف مفاهیم مربوط با تولید علم و آزاداندیشی.
2. علل و موانع تولید علم و توسعه علمی.
3. آسیب ها و موانع آزاداندیشی.
4. تعامل دین و دولت در تولید علم و نهضت آزاد اندشی.
5. راه کارهای سالم سازی محیط های علمی و فرهنگی در جهت افزایش فکری و علمی و ابراز عقیده و فکر.
6. روش های توسعه و اثربخشی نهضت آزاداندیشی.
7. نقش حوزه و دانشگاه در تولید علم و نهضت آزاداندیشی.
8. نقش مدیریت بر تولید علم و جنبش نرم افزاری.
9. نهضت آزاد اندیشی و تولید علم در جهان اسلام و مقایسه تطبیقی آن با جهان غرب.
10. تعامل دین و دولت در تولید علم و نهضت آزاد اندیشی.
11. فرهنگ سازی نهضت آزاد اندیشی در عرصه تعلیم و تربیت.
12. شناسایی وجوه عدم کفایت نرم افزار های تولید شده در حوزه و دانشگاه بر پایه نظام سازی و جامعه پردازی.
13. شناسایی نرم افزارهای تولید شده.
14. دسته بندی نرم افزارهای تولید شده.
15. نقد نظری نرم افزارهای تولید شده.
16. نقد علمی نرم افزارهای تولید شده.
17. بازسازی اندیشه و تکامل معرفت بشری از طریق افزایش ظرفیت فکری و روحی، ایجاد و گسترش فضاهای فکری و علمی مناسب برای تبادل و تقابل اندیشه و فرهنگ و تأکید بر نقش مطالعه و یادگیری.
18.
محمد جواد حیدری کاشانی - ویژه نامه روزنامه همشهری(خردنامه)، 21/11/1383، ص14-15
http://www.andisheqom.com/Files/enghelab.php?idVeiw=29427&&level=4&subid=29427
شماره صفحه در مجله: 34
پدیدآورنده:حجة الاسلام محمد جواد حیدری کاشانی ،
خلاصه:
کلمات کلیدی:
،
قسمت پنجم
این دیدگاه چند بخش دارد که عبارتند از:
الف: معیار و ملاک و میزان بودن عقل
عقل معیار و میزان اثبات مبدء و معاد و اصل وحی میباشد و وحی هم در این موردبا عقل مخالفتی ندارد و در نتیجه سخنی از سنجش میان عقل و وحی در این مورد بهمیان نمیآید زیرا شریعت و وحی هرگز نمیتوانند با اصول و مبادی عقلی کهخود بدان اثبات گشتهاند مخالفتی کنند زیرا اگر بخواهد مخالفتی داشته باشد بهاصل وحی هم سرایتخواهد کرد و در نتیجه حکم عقلی در اثبات اصل نبوت و وحی دچاراشکال خواهد شد.
به عنوان مثال: وحی نیز مانند عقل، شرک و بتپرستی را ترویج نمیکند و اگر کسیکه داعی نبوت دارد به ترویجشرک بپردازد آن را بهترین دلیل بر کذب ادعای اومیداند آن چه وحی در این محدوده بیان میکند همان گنجینههای مدفونی است که درعقول انسانها ذخیره شده است و پیامبران الهی پی در پی آمدند تا آن گنجینهها وگوهرهای گرانبها را که عقل هر عاقلی بدان حکم میکند بر آدمیان آشکار سازند «ویثیروا لهم دفائن العقول» عقل در پرتو نور افشانی وحی، به حقیقتخود نائلمیگردد عقل و وحی دو مرتبه از هدایت الهی هستند، هر دو حجت الهی هستند بدون آنکه یکی سر مخالفتبا دیگری داشته باشد.
ب: مصباح و چراغ نورانی بودن عقل
عقل است که احکام شریعت را بر ما مشخص میسازد و حجیت عقل محدود به امور خارج ازشریعت نیستبلکه در درون شریعت نیز حضور دارد و بسیاری از احکام شریعتبا عقلبه دست میآید به همین جهت عدهای از فقهای امامیه عقل را به عنوان یکی از ادلهاربعه و منابع استنباط احکام شرعی شمردهاند و از آن به عنوان چهارمین منبع فقهیدر کنار کتاب و سنت و اجماع یاد کردهاند. نقش عقل در این مورد یا به صورتاستدلالها و براهین عقلی برای فهم و کشف حکم شرعی است و یا مانند کتاب و سنت،ابزارها و منابعی را برای دریافت احکام شرعی ارائه میدهد.
ج: مفتاح بودن عقل نسبتبه شریعت
بعد از آن که عقل به عنوان مصباح و چراغ پرنور، احکام شریعت را شناخت و آنرا در افق هستی خود به صورت مفاهیم کلی و مجرد و ثابتبرهانی کرد بااستدلال و کاوش عقلی پیرامون ره آورد وحی به تحقیق میپردازد و در باب عباداتو معاملات، به احکام و تکالیف دست مییابد و به حلیت و حرمتبعضی از موارد درنزد شریعت آگاه میگردد و مستند عقل در این مسائل علاوه بر اصول برهانی و عقلی،کتاب و سنت و اجماع کاشف نیز میباشد البته عقل، قادر بر شناخت اسرار وحقایق مرموز شرع نیستبرای این که اسرار احکام شرعی مربوط به جهان غیب استو از قلمرو عقل که مدرک کلیات استبه دور است، آن جا که عقل میتواند درککند اصل عدم مخالفت احکام شرعی با اصول کلی عقلی است اما هماهنگ بودن عقل باجزئیات احکام شرعی از عهده عقل خارج است و آن چه از ملاکات و خصوصیاتاحکام شرعی ادراک میکند به برکت وحی الهی است.
د: وحی به عقل نور میدهد
آفریدگاری که برای روشن نمودن عالم محسوس، چرا خورشید را آفریده است، برایروشنایی دادن به دیده عقل هم چراغ وحی را به وجود آورده است.
عقل از درک بسیاری از امور عاجز و ناتوان است و به همین جهت ضرورت وحی و نبوتو فلسفه آن روشن میگردد.
در قرآن کریم و جوامع روایی اسلام، وحی به عنوان چراغ و مصباحی که به دیده عقلنور میدهد معرفی شده است، وحی با دستگیری از عقل انسان، رشد و تکامل انسان رادر همه جوانب تضمین میکند. بسط این بحث در فلسفه نبوت مطرح میشود، در اینجا بهچند نمونه از آیات و روایاتی که این حقیقت را تبیین میکند اشاره میکنیم:
خداوند متعال در آیات مختلفی خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید: ما وحی و کتابآسمانی را به سوی تو فرستادیم تا مردم را از تاریکیها خارج کنی و به روشناییوارد سازی «کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور» از این آیهشریفه استفاده میشود که کتاب خدا و وحی به دیده عقل نور میدهد و مردم را ازتاریکیهای مهلک و ظلمات خطرناک و گمراهی و تباهی به نور هدایت و سعادت رهنمونمیسازد.
در آیات مختلفی وحی الهی به عنوان نور روشنگر معرفی شده است و با آیاتی مانند«و انزلنا الیکم نورا مبینا» و «قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین» بداناشاره شده است، پیامبر اسلام(ص) قرآن را به عنوان چراغ هدایت و جایگاه نور حکمتمعرفی میکند و میفرماید: «فیه مصابیح الهدی و منار الحکمه; در قرآن چراغهایهدایت و جایگاه نور حکمت است» و امام علی علیه السلام درباره وحی میفرماید:
«جعله الله... نورا لیس معه ظلمه» خداوند قرآن را (بزرگترین وحی الهی) نوریقرار داده است که با آن تاریکی و ظلمت نیست و به مصباح و چراغ بودن وحی برایعقل در منابع ما با عبارتهای زیر اشاره شده است:
حضرت علی(ع) میفرماید: «افضل الذکر القرآن به تشرح الصدور و تستتر السرائر;بهترین ذکر، قرآن است که با آن، ظرفیت فکری و روحی انسان گسترش مییابد و درونانسان روشن میگردد».
و امام حسن علیه السلام میفرماید:
«فیه مصابیح النور و شفاء لما فی الصدور; در قرآن چراغهای نور و درمانبیماری درونی است».
و شاید سر این که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مرتب این دعا رامیخواند که «اللهم نور بکتاب بصری» همین نکته باشد که وحی و کتاب الله چراغپرنور عقل است و به همین جهتحضرت امیر علیه السلام و همه معصومین علیهمآلاف التحیه والثناء در هنگام ختم قرآن با تمام وجود از درگاه ایزد منانمیخواستند که «اللهم... نور بالقرآن بصری» آری اگر نور وحی و قرآن نباشدانسان نمیتواند با چراغ عقل به مقصود و هدف برسد و سعادت ابدیه و نجات سرمدیهخود را تامین کند.
ضرورت وحی و عصمت آن و اعتبار وحی توسط عقل اثبات میشود
وحی آسمانی: عبارتاست از مشاهده همه حقایق و معانی که در تامین حیات معقول انسانی موثر میباشدبه وسیله علم حضوری و نیز ادراک کامل آنها بعد از فرود آمدن به صورت مفهوم ومسموع با علم حصولی.
اگر وحی بودن مطلبی، قطعی باشد، حقیقتبودن آن نیز قطعی و یقینی خواهد بودزیرا که «مبدا فاعلی» وحی خداوند علیم است که در حریم علم او جهل و نسیان وغفلت راه ندارد و پیک وحی الهی، فرشته عالم و امین است و «مبدا قابلی» وحی،قلب معصوم پیامبر(ص) است، بنابراین کوچکترین احتمال خلاف در وحی قطعی، نمیرود کهاز آن به عصمت وحی تعبیر میکنند عقل فلسفی که بر پایه بدیهیات اولی از راهتحلیل یا ترکیب، استدلال قطعی دارد ضرورت وحی الهی و اصل تحقق آن در جهان هستی وعصمت وحی را از خطا و سهو و نسیان و اشتباه و نزاهت وحی را از هوی و هوس کاملاتبیین میکند و اعتبار وحی قطعی را برهانی مینماید و اگر دلیل نقلی (وحی ظنی) باسندی قطعی ولی دلالت ظنی بر مطلبی بالعموم تبیین یا بالاطلاق دلالت داشت و برهانیقینی بر خلاف آن بود، دلیل قطعی را بر دلالت ظنی مقدم میداریم و از عموم و اطلاقآن رفع ید میکنیم اگرچه سندش قطعی باشد.
ویژگیهای وحی یقینی و قطعی
تعریف وحی قطعی و یقینی: در تعریف وحی سه ویژگی و خصوصیت لازم است:
1- وحی قطعی آن است که چیزی به طور قطعی و یقینی، صدورش از معصوم ثابتشود.
2- دلالت آن بر محتوای خود به صورت نص و قطعی باشد که هیچ احتمال خلافی در آنراه نیابد.
3- بیان آن مطلب هم برای ابلاغ حکم حقیقی باشد نه به عنوان تقیه و مانند آن واگر مطلبی این سه ویژگی را نداشت وحی مظنون است نه مقطوع، بنابراین اگر صدور یککلامی از معصوم، قطعی نبود یا صدورش به صورت فعلی و صد درصد بود لکن دلالت آن برمحتوی ظنی بود یا این که جهت صدور آن برای بیان نمودن حکم، واقعی و قطعی نبودوحی قطعی نخواهد بود و اگر با عقل قطعی تعارض کند، طرد خواهد شد و این در صورتیاست که امکان نداشته باشد که آن را تاءویل کنیم و اطلاق و عمومش را تقیید یاتخصیص بزنیم.
وحی قطعی با عقل، تعارضی ندارد
همان طوری که تعارض بین دو دلیل قطعی محالاست و بر فرض تحقق علاجی ندارد وهمان طور که تعارض بین دو وحی قطعی ممکن نیست و بر فرض وقوع درمانی ندارد،تعارض بین عقل قطعی و وحی قطعی نیز محال است و بر فرض تحقق، علاج ناپذیر استزیرا مرجع و بازگشت تعارض دو دلیل قطعی به این است که یک دلیل قطعی با خودشمعارض باشد و معارضه یک دلیل قطعی با خودش به اجتماع دو نقیض و «تقابل سلب وایجاب» منجر میشود که بطلان آن از بدیهیات اولیه است.
اشکالات علامه طباطبایی بر اندیشمندان غربی پیرامون عدم اعتماد به مبانی عقلی
علامه طباطبایی با اشاره به کلام عدهای از دانشمندان غربی مبنی بر عدم اعتماد بهمبانی عقلی و براهین فلسفی به دلیل ایشان اشاره میکند و میگوید:
دلیل ایشان این است که غالبا مطالب عقلی محض غلط از آب درمیآید و براهینفلسفی به خطا میانجامد و معیاری که خطای آن را از صوابش جدا کند در دست نیستچون معیار اساسی حس است و حس تجربه هم به دامن کلیات عقلی نمیرسد زیرا سر و کارحس تنها با جزئیات استبنابراین وقتی معیار حس به براهین عقلی راه نداشت تاخطای آن را از صوابش جدا کند، دیگر چگونه میتوان به براهین عقلی اعتماد کرد.
سپس علامه طباطبایی بعد از ذکر دلیل دانشمندان غربی ایراداتی به صورت زیر واردمیسازد:
1- اینان با تکیه بر مقدمات عقلی (نه حسی) عدم اعتماد به عقل را ثابت نمودندغافل از آن که اگر مقدمه آنان صحیح باشد نتیجه آن فاسد است.بقیه در صفحه37
2- خطا و غلط در حس کمتر از خطا در عقلیات نیست و اگر صرف خطا باعثشود تا برمبانی عقلی اعتماد نکنیم باید باب علوم حسی را نیز تخطئه کنیم.
3- در علوم حسی نیز تشخیص و تمییز خطا از صواب، با ضوابط و قیاسهای عقلی صورتمیگیرد و حس و تجربه تنها یکی از مقدمات دلیل عقلی است.
4- علم به صحت تجربه در علوم تجربی از طریق عقل و حکم عقلی ممکن است نه حس وتجربه، زیرا اگر تجربه اثباتش با تجربه دیگر باشد هر تجربهای تا بینهایتبرایاثبات فقط امور جزیی را که در هر لحظه قابل تغییر و تبدیل است درک میکند درحالی که علوم حتی علوم حسی و تجربی، کلیات را به دست میدهند و اصلا جز برای بهدست آوردن نتایج کلی به کار نمیرود و مدرک کلیات، عقل است نه حس و تجربه.
علامه طباطبائی در موارد مختلفی به اقسام گزارههای دینی (گزارههای عقلی یافلسفی، گزارههای تجربی، گزارههای نقلی، تاریخی، گزارههای ارزشی، گزارههایتوصیفی) در قرآن اشاره کرده است و ضمن بیان معرفتحسی و معرفت الهامی و معرفتشهودی در کنار معرفت فلسفی و عقلی به منابع تعقل و تعلق تفکر و تدبر (توحید،نبوت، معاد، تاریخ، احکام، ماهیت دنیا، تسخیر امور برای انسان، امور اقتصادی وامور اجتماعی میپردازد که خود مقالهای مستقل میطلبد.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?id=15784
محمد جواد - حیدری کاشانی
? منبع: هفته نامه - خردنامه همشهری - 1383 - شماره 41، بهمن
با تحقق انقلاب اسلامی ایران، اسلام به یکی از دو قطب اصلی قدرت در جهان تبدیل شده است. انقلاب اسلامی ایران مدعی ایجاد عدالت در ساحت های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و... آن هم در مقیاس بین المللی است لازمه این ادعا ارائه طرح و برنامه سازوکار علمی و عملی کارآمد و ضرورت جنبش نرم افزاری جهت غلبه در درگیری اسلام و تمدن غرب است. اگر انقلاب اسلامی ایران نتواند رابطه بین مفاهیم کاربردی و دین را برقرار نماید دین در عینیت به ناکارآمدی متهم می گردد. امروزه دشمن به خوبی درک کرده است که پس از انقلاب اسلامی، موازنه قدرت در جهان تغییر یافته است.
اکنون اصلی ترین بحران کشور و دنیای اسلام این است که کارشناسان سکولار بر کرسی نقد نشسته اند و با جسارت تام، حکومت دینی را به نقد می کشند اینان می پرسند شما که مدعی عدالت دینی در عرصه های مختلف هستید چه برنامه و منطق عملی دارید و موضع شما در برابر تکنولوژی و علم مدرن چیست؟ اگر ما نرم افزار لازم برای ایده های بلند انقلاب تولید نکنیم و به ضرورت و راه کارهای جنبش نرم افزاری و حضور دین به عنوان محور توسعه اجتماعی ما و شاخصه اصلی انقلاب اسلام، و مباحثی از این قبیل نپردازیم در فرآیند توسعه سکولاریسم منحل خواهیم شد و جریان جهانی سازی به نفع لیبرال دموکراسی به پایان خواهد رسید.
به همین جهت اگر ما معادلات کاربردی ای ارایه کنیم که بتواند کیفیت را بر پایه تعاریف «فرهنگِ مذهب» تبدیل به «کمیت» نماید و «مفاهیم انقلابی، مذهبی» فقط مفاهیم کیفی نباشد- همانند آنچه در رنسانس اتفاق افتاد- بدون تردید موازنه قدرت به نفع مذهب اسلام در جهان تغییر خواهد کرد.
?. ماهیت نرم افزار
نرم افزار، مفهومی عام و فراگیر دارد که نوعاً شامل مفاهیم بنیادی و تخصصی و عمومی می گردد. اساساً ساختارهای اجتماعی و نهضت ها و انقلاب های دنیا به دنبال مفاهیم شکل می گیرند. آنچه امروزه در مظاهر تمدن بشری دیده می شود، امور سخت افزاری هستند. اموری مانند: صنعت و محصولات صنعتی. رهاوردهایی که امروزه در جوامع بشری و زندگی اجتماعی بشر از محصولات صنعتی دیده می شود همه از امور سخت افزاری هستند.
?. پشتوانه تولید سخت افزارها
پشتوانه تولید سخت افزارها، نرم افزارهایی هستند که به صورت نظام اولیه ارائه می گردند. مفاهیم بنیادی مثل فلسفه، متدها، روش ها، منطق ها، نظام منطق ها، ایدوئولوژی ها که براساس آن مفاهیم اجتماعی و مفاهیم فرهنگی و مفاهیم مربوط به نهضت و انقلاب تولید می گردند، همه جزء نرم افزارها هستند. هدایت و کنترل ابزارهای علمی از طریق رایانه نیز از امور نرم افزاری هستند.
امام خمینی در بنیان گذاری نهضت و انقلاب اسلامی ایران و مدیریت آن از مفاهیم بنیادی، تخصصی و مفاهیم عمومی آن که نرم افزار اجتماعی هستند، بهترین استفاده را کرد و متدولوژی اسلام و انقلاب را بیان کرد. از این نکته اساسی غفلت نکنیم که هنر امام خمینی در نهضت و انقلاب اسلامی ایران، مدیریت و استفاده بهینه از حجم عظیم نرم افزاری های تولید شده در طول تاریخ بشریت به ویژه تاریخ اسلام و تشیع بود به همین جهت رعب و وحشت عجیبی در میان پیشگامان آرمان جنبش نرم افزاری در جهان معاصر ایجاد کرد.
اکنون نباید از این نکته غفلت کرد که رابطه «مدیریت با جنبش نرم افزاری و تولید علم» رابطه تولیدی است و اگر خلأ حسن مدیریت را در عرصه تولید و جنبش نرم افزاری بر طرف نکنیم قادر به استفاده صحیح از مجموعه نرم افزارهای تولید شده نخواهیم بود و کمبودها و ضعف ها به صورت دقیق شناسایی نخواهد شد و علاوه بر نادیده گرفتن حجم عظیم تحقیقات انجام شده توسط اندیشمندان و فرهیختگان در طول تاریخ بشریت به ویژه از تاریخ اسلام و تشیع گرفتار تحقیر، دوباره کاری، عجز و ناتوانی، افسردگی و سرخوردگی و غفلت از کمبودها، در راهی که سالیان متمادی طی شده است؛ خواهیم شد.
?. نقش امام خمینی در تولید و توسعه تحقیقات
نقش امام خمینی در تولید و توسعه تحقیقات و گسترش علوم و فن آوری و ارائه مفاهیم کاربردی انقلاب و گسترش تولید علم بر مبنای معارف الهی و طرح مشکلات و مسائل فراروی جنبش نرم افزاری بر اندیشمندان و پیشگامان جنبش نرم افزاری پوشیده نیست زیرا بنیان گذاری انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی ایران خود هزاران مفهوم نرم افزاری را تولید کرد. امام خمینی ضمن تأکید بر عدم کفایت نرم افزارهای تولید شده در حوزه و دانشگاه برای نظام سازی و جامعه پردازی و ضرورت تأمین و تضمین فضای مناسب علمی به عنوان پیش نیاز ضرورت تولید نرم افزارهای مورد نیاز و مفاهیم کاربردی انقلاب و جبران کاستی ها و کمبودهای فقه به موانع موجود بر سر راه (نظام سازی و جامعه پردازی) در ایران معاصر اشاره کردند و در بیانیه ها و سخنرانی های مختلف بر این نکته تأکید نمودند.
?. تقدم مدیریت بر تولید در جنبش نرم افزاری
امام خمینی بر تقدم مدیریت بر تولید نیز اشاره کردند و خود نیز مدیریت جنبش نرم افزاری را به عهده گرفتند. اکنون بر ما ره پویان راه آن عزیز سفر کرده است که ضمن شناسایی نرم افزارهای تولید شده و دسته بندی و نقد نظری و عملی آن به مدیریت و استفاده بهینه از حجم عظیم نرم افزارهای تولید شده در طول تاریخ بشریت به ویژه اسلام و تشیع بپردازیم.
?. موانع تولید علم و توسعه علمی ایران
افق امیدبخش حل همه امور از دیدگاه قرآن کریم با شرح صدر آغاز می گردد. شرح صدر و گشودگی سینه مهم ترین عامل برای گشایش در امور سخت و سبک شدن بارهای سنگین و کمرشکن از این تنگناها است. امام خمینی با استفاده از شرح صدر الهی به بنیان گذاری انقلاب اسلام پرداخت و موانع تولید علم و توسعه علمی ایران را شناسایی کرد و در بیانات و تصمیم گیری های خویش به رفع آن پرداخت. بعضی از موانع عبارتند از:
?. موانع فکری و فرهنگی.
?. حیرت زدگی در تحولات جدید فرهنگ غرب و ضعف اعتماد به نفس و خودباوری، تقلید و خودباختگی.
?. گسستگی از معارف و فرهنگ علم و دین.
?. ضعف شأنیت علمی اندیشمندان و محققان.
?. ضعف فرهنگی تحقیق و یادگیری.
?. شعف اهتمام به خرد جمعی و غلبه بر خرد فردی.
?. پایین بودن ضریب امید به آینده.
?. فقدان امنیت و منزلت اجتماعی.
?. ضعف تهذیب اخلاق و سیر و سلوک معنوی.
??. ضعف توحید.
??. ناکارآمدی نظام اداری کشور
??. بیمار بودن ساختار اقتصادی کشور و وابستگی به صادرات.
??. موانع ساختاری و مدیریتی.
??. ابهام و خلأ در قوانین.
ضرورت طرح پژوهش کرسی های مناظره و مباحثه
نظر موافق مقام معظم رهبری به نامه برخی از اندیشمندان حوزه راه گشای مفیدی برای ترسیم محورهای بحث تولید علم و نهضت آزاد اندیشی است. برخی از این محورها عبارتند از:
?. تلاش در جهت زدودن فقر تئوریک مفاهیم علمی و دینی، فرهنگی و.... مربوط به مدیریت جنبش نرم افزاری.
?. شبهه شناسی و پاسخ به شبهات از طریق تولید علم و نظام پردازی.
?. ایجاد فضای مناسب برای نقد و آزاد اندیشی.
?. تضارب آراء و تعاطی افکار برای تأمین و تضمین رشد فکری.
?. بسترسازی، برنامه ریزی و استفاده از اصول و مبانی مدیریت جهت بهره برداری از توانایی های موجود.
?. تعیین راهبرد و هدف گذاری برای ترسیم وضعیت مطلوب.
گرچه در نامه پژوهشگران به نکات خوبی اشاره شده است، اما از چند نکته اساسی غفلت شده است:
?. تقدم مدیریت بر جنبش نرم افزاری و تولید علم.
?. وجود فضای مناسب جهت طرح اندیشه های علمی و منطقی و وضعیت موجود با ادبیات مطلوب و معقول.
?. پرورش مولدان تولید علم.
?. روش شناسی تولید علم و نهضت نرم افزاری.
محورهای اساسی کرسی های مناظره و مباحثه تولید علم:
?. تعریف مفاهیم مربوط با تولید علم و آزاداندیشی.
?. علل و موانع تولید علم و توسعه علمی.
?. آسیب ها و موانع آزاداندیشی.
?. تعامل دین و دولت در تولید علم و نهضت آزاد اندشی.
?. راه کارهای سالم سازی محیط های علمی و فرهنگی در جهت افزایش فکری و علمی و ابراز عقیده و فکر.
?. روش های توسعه و اثربخشی نهضت آزاداندیشی.
?. نقش حوزه و دانشگاه در تولید علم و نهضت آزاداندیشی.
?. نقش مدیریت بر تولید علم و جنبش نرم افزاری.
?. نهضت آزاد اندیشی و تولید علم در جهان اسلام و مقایسه تطبیقی آن با جهان غرب.
??. تعامل دین و دولت در تولید علم و نهضت آزاد اندیشی.
??. فرهنگ سازی نهضت آزاد اندیشی در عرصه تعلیم و تربیت.
??. شناسایی وجوه عدم کفایت نرم افزار های تولید شده در حوزه و دانشگاه بر پایه نظام سازی و جامعه پردازی.
??. شناسایی نرم افزارهای تولید شده.
??. دسته بندی نرم افزارهای تولید شده.
??. نقد نظری نرم افزارهای تولید شده.
??. نقد علمی نرم افزارهای تولید شده.
??. بازسازی اندیشه و تکامل معرفت بشری از طریق افزایش ظرفیت فکری و روحی، ایجاد و گسترش فضاهای فکری و علمی مناسب برای تبادل و تقابل اندیشه و فرهنگ و تأکید بر نقش مطالعه و یادگیری.
??. روش شناسی تولید علم و جنبش نرم افزاری.
??. رابطه مدیریت با جنبش نرم افزاری.
??. راه کارهای پرورش و تقویت مولدان علم در جنبش نرم افزاری.
ضرورت اهتمام به نهج البلاغه در تولید نرم افزار انقلاب اسلامی
کلمات نورانی حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه رنگ و جلوه ای از کلام پروردگار دارد و مضمون آن اندازه ای بالاست که گویند: «برتر از سخن آفریده و فروتر از گفته آفریننده» . یکی از منابع مهم جهت تولید نرم افزار و مدیریت شبکه ای تحقیقات نهج البلاغه است که متأسفانه در میان دولت و ملت مورد غفلت قرار گرفته است.
در نهج البلاغه دقیق ترین اصول و مبانی حکومت و آیین کشور داری، شیوه قضاوت، روش جهاد، عدالت اجتماعی و راهکارهای اجرای آن، شیوه گزینش کارگزاران، حاکمیت بخشیدن به ارزش ها و ضابطه ها، پرهیز از رابطه ها و واسطه ها، احیای امر به معروف و نهی از منکر، اقامه حدود الهی، رفع فتنه ها و فسادها، مساوات و آزادی و... براساس فقه و فرهنگ شیعی نمایانده شده است.
دریغا که امروزه به نهج البلاغه بهای لازم داده نمی شود و به بهانه نداشتن سند، در استنباط های فقهی و استدلال های عقلی و کلامی و فقه سیاسی در حوزه ها چندان مورد استفاده قرار نمی گ یرد در حالی که در نهج البلاغه سخنی نیست که با روح قرآن و مذاق شریعت و گوهر فقه ناسازگاری داشته باشد و به قول امام خمینی(ره) برخی از متون مانند زیارت «جامعه کبیره» آن قدر از جهت معارف بلند است که نیازی به سند ندارد چرا که متن عالی، حجیت و اعتبار آن را ثابت می نماید افزون بر این که برای نهج البلاغه استاد معتبری ارائه شده است در طول تاریخ فقیهانی از شیعه بوده اند، که اهتمام ویژه به نهج البلاغه داشتند و افسوس می خوردند که چرا حوزه های علمیه از این زلال ناب به دور مانده است.
علامه نائینی در این باره می فرماید: «چقدر سزاوار است چنان چه مرحوم حضرت ایت الله العظمی سیدناالاستاد العلا آقای میرزای شیرازی، قدس سره، غالباً به مطالعه این فرمان مبارک و سرمشق گرفتن از آن مواظبت می فرمود، همین طور تمام مراجع امور شریعه و سیاسی، هرکس به اندازه مرجعیتش این سیره حسنه را از دست نداده و این فرمان مبارک را [نامه علی(ع) به مالک اشتر] .... کان لم یکن نشمارند» .
در حوزه علمیه سامرا نهج البلاغه در کنار قرآن و سنت و عقل و اجماع به عنوان مهم ترین منبع استنباط احکام فقه سیاسی و اداری و استخراج فروعات فقهی در زمینه احکام سیاسی، اجتماعی، حقوقی، قضایی، فقهی، کلامی، نظامی، شناخته می شد و دست پروردگان این مکتب، در نوشته های فقهی، سیاسی خود، اصول و قواعد فقه سیاسی و حکومتی را از نهج البلاغه استخراج می نمودند به طوری که در شیوه مکتب سامرا نوشته اند: «پیش از آغاز درس، یکی از شاگردان میرزای شیرازی، فرازهایی از نهج البلاغه را قرائت می کرد، آن گاه مباحث فقهی شروع می شد» .
علامه نائینی که خود از دست پرورده های این مکتب است، با دیدی کارشناسانه و فراگیر از معارف اسلامی و با احاطه کامل به فقه اسلام و چشم دوختن به دیگران را با وجود این گنجینه عظیم علوی، اسف انگیز می داند و می نویسد: «قواعد و فوائد مستفاد از هر یک از فتوات این خطبه مبارکه [خ??? نهج البلاغه] و مأخود بودن اصل علم حقوق که حکمای اروپا تدوین نمده و بدان مباهات دارند از اشباه و نظایر این خطبه مبارکه موکول به رساله علیحده است» .
علامه مطهری ضمن تحلیل از علام نائینی در استخراج احکام سیاسی و اجتماعی اسلام به رمز موفقیت ایشان مبنی بر انس با قرآن و نهج البلاغه اشاره می کندو می نویسد: «باید انصاف داد که تفسیر دقیق ار توحید عملی، اجتماعی و سیاسی اسلام را هیچ کس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترک، مرحوم میرزا محمدحسین نائینی توأم با استدلال ها و استشهاد های متقن از قرآن و نهج البلاغه در کتاب ذی قیمت تنبیه الامه، بیان نکرده است» .
http://bashgah.net/pages-7486.html
/ محمد جواد حیدری خراسانی
در این مقاله بر آنیم تا مباحث زیر را مطرح کنیم:
1 سیره در لغت و اصطلاح
2 مشورت در لغت و اصطلاح
3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع).
4 اسرار مشورت از دیدگاه مولوى
5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث
6 نمونههایى از مشاوره نبى اکرم(ص)
الف مشاوره در امور نظامى و مسائل جنگى
ب مشاوره در امور غیر نظامى و مسائل فردى، خانوادگى و...
واژه سیره در لغت و اصطلاح
واژه سیره در لغت از کلمه سیر به معناى رفتن و جریان داشتناست. سیره در اصطلاح منطق عملى و اصول عملى است که همچونقوانین ریاضى قابل تغییر نیست و راهنماى زندگى انسان است.
راغب اصفهانى مىنویسد: سیر یعنى حرکت در روى زمین، در زمینراه رفتن و گذشتن و عبور کردن. «سیره» یعنى حالت و روشى کهانسان دارد، نوع خاص حرکت انسان نوع رفتار و کردار و عملکردانسان را «سیره» گویند.
مورخانى که در باره پیامبر اکرم(ص) و روش زندگى او کتابنوشتهاند، تاریخ خود را «سیرهالنبى» نامیدهاند. سیرهشناسىبه معناى سبکشناسى و رفتارشناسى است.
واژه مشورت و شورا در لغت و اصطلاح
مشورت و شورا در لغت از«شارالعسل» گرفته شده و به معناى بیرون آوردن عسل از کندوبه دست آوردن عسل ناب است. این لغت در اصطلاح به معناى به دستآوردن راه درست و متقن از طریق نظر خواهى از عقلا و خردمنداناست. وجه تسمیه مشورت و مشاوره این است که به بهترین اندیشه ومحکمترین راى از طریق نظر خواهى و گفتگو با دیگران همچون عسلناب استخراج شده از کندو به دست مىآید و هدایت و صلاح و خیرهاو خوبیها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزى مىگردد. این پرسشهااهمیت و ضرورت بحث مشاوره و شورا را تبیین مىکند. شکى نیست کهعمل به شورا، از اصول مسلم سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و اولیاىالهى به شمار مىآید.
.3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع)
رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتىبا قطع نظر از وحى و مقام والاى الهى از نظر فکر و بینش و منشاز مشورت بى نیاز بودند، با مشورت کردن دو نکته را تعقیبمىکردند:
1 اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یاد آورى کنند و اینروحیه را در عرصههاى مختلف جامعه اسلامى، ایجاد و تقویتنمایند.
2 ضمن آموزش عملى به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیرهعمل کنند و از ثمرات درخشان آن برخور دار شوند; پس از آنحضرت، این سنت الهى را به نیکى استمرار بخشند و زندگى را براساس مشورت بنیاد نهند.
3 نگاهى به اسرار و اهداف مشاوره در سیره معصومان(ع) یکى ازمسائل اساسى در سیره و منطق عملى پیشوایان معصوم(ع) مسالهمشورت و مشاوره است. در سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)مىخوانیم که با اصحاب خود بسیار مشورت مىکردند، به طورى که ازبرخى از اصحاب رسول اکرم(ص) و عایشه چنین نقل شده است: هیچ کسرا ندیدیم که با اصحاب خود بیشتر از رسول خدا با اصحابش مشورتکند. در اینجا این پرسشها به ذهن مىرسد: چرا رسول اکرم(ص) واهل بیت(ع) آنقدر مشورت مىکردند؟ آیا آنان به مشورت نیازداشنتد؟ مگر اندیشه و قواى ذهنى آنان چنان کامل و نیرومندنبود که حتى با قطع نظر از وحى و مقام خلیفهاللهى، باز ازمشورت بى نیاز بودند؟
آنان چه ضرورتى در این اصل احساس مىکردند؟
آیا آنچه براى آنان اهمیت داشت، پرورش روحیه مشورت در عرصههاىمختلف فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، نظامى و... بود یادستاوردهاى آن؟
آنان با چه کسانى مشورت مىکردند و چه کسانى با ایشان بهرایزنى مىپرداختند؟ آنان در نهایت چگونه تصمیم مىگرفتند؟
شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعى، پیوند مردم، ارزش یافتنآنان، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکرى و علوم و آگاهىدیگران، پرهیز از استبداد راى و پىآمدهاى وخیم خود رایى،مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعى و عرصههاىفکرى و فرهنگى مىگردد.
اهل حدیث و مفسران و مورخان، در بیان سر مشورت آن حضرت مطالبمبسوطى را آوردهاند که نشان مىدهد یکى از اهداف آن حضرت وجانشینان او در مشورت کردن با امت پرورش این روحیه در مردم وارزش یافتن آنان نزد یکدیگر بوده است.
ابو جعفر محمد بن جریر طبرى، ضمن مباحث مبسوطى در این زمینه،مىنویسد: «لیتبعه المومنون بعده... و یستنوا بسنته فى ذلک.»
امام فخر رازى از حسن و سفیان بن عیینه چنین آورده است:
«لیقتدى به غیره فى المشاوره و یصیرسنه فى امته.» آلوسىبغدادى مىنویسد: «ان تکون سنه بعده لامته.» گروهى از مفسرانشیعه هدف حضرت را اقتداى امتبه این سنت نیک دانسته، چنینتعبیر کردهاند:
«لتقتدى به امته فى المشاوره» ابو الفتوح رازى مىگوید:
«خواست تا مردمان به او اقتدا کنند از پس او .» شریف لاهیجىنیز در تفسیرش مىنویسد: آنکه این سنتحسنه مشورت در امت آنحضرت باقى بماند و بدون مشورت کارى نکنند.» دوران حکومتاسلامى نبى اکرم(ص) و زندگى آن حضرت بخوبى نشان داد که یکى ازعوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص) در پیشبرد هدفهاى اسلامى، همینمساله مشورت بوده است. آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایتاصول و مبانى مدیریت مىتوان جامعه را در موقعیتهاى بحرانى بهسلامت اداره کرد و خود رایى و خود سرى را، که از بزرگترینآفتهاى فرهنگى و اجتماعى است، از ساحت اجتماع دور ساخت. آنحضرت به همگان آموخت که همه انسانها، حتى آنها که از فکر قوىبر خوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشهاند، به مشورتنیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بى نیاز بینند،خوى استبداد و استکبار مىیابند. اما اگر با مردم مشاوره ورایزنى داشته باشند و شخصیت، دیدگاههاى آنان را نادیده نگیرندو از استعدادهاى آنان بهره برند، نه تنها از خطر فرو رفتن دراستبداد دور مىگردند; بلکه به آرا و اندیشههاى محکم و متقندست مىیابند. تجارب تایخى نشان داده است که بهترین افراد ومحکمترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت مىرسند،جنبه مردمى خود را از دست مىدهند و در مسیر انحطاط مىافتند.
امیرمومنان (ع) مىفرماید:
«من استبد برایه هلک.» هرکس استبداد راى ورزد، هلاک مىشود.
«لاظهیر او ثق من المشاوره.» هیچ پشتیبانى مطمئنتر از مشورتنیست. در مکتب اسلام مشورت کردن عین هدایت است; گرد آوردنخوبیها و خیرها در پرتو این سنتحسنه به دست مىآید و هرکه باخردمندان مشورت کند، از انوار خردهاى آنان فروغ مىگیرد; «منالمشاور ذوى العقول استضاء بانوار العقول.» یکى از راههاىاساسى مشارکت در عقل و علم و دانش صاحبان اندیشه و فرهنگ وخرد، مشورت کردن است. «و من شاور الرجال یشارکها فىعقولها.» به همین جهتباید گفت:
آیه «وشاورهم فى الامر» به منظور لطف به امت و کرامتبه آنهاو فروغ بخشیدن به عقول آنان وارد شده است.
4 اسرار و اهداف مشورت از دیدگاه مولوى
مولوى در این باره مىگوید:
امر شاورهم پیامبر را رسید گرچه رایى نیست رایش را ندید در ترازو جور ضیق زرشدست نى از آنک جو چو زر گوهر شدست روح، قالب را کنون همره شدست مدتى سگ حارس درگه شدست مشورت کن با گروه صالحان بر پیمبر امر شاورهم بدان امر هم شورى براى این بود کز تشاور سهو و کژ کمتر رود این خردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکى روشنتر ست
بنا بر این، سرکلام حضرت امیرمومنان (ع) روشن مىگردد کهمىفرماید: براى در امان ماندن از لغزشها و پشیمانیها باصاحبان خرد مشورت کن. «شاور ذوى العقول تامن الزلل والنوم»
5 اهمیت و ضرورت مشورت در قرآن و حدیث
اخلاق رسول خدا(ص) قرآنبود و عمل او مشورت. مساله شورى در قرآن در کنار نماز وانفاق، به عنوان یکى از ویژگیهاى اساسى انسان رشد یافته، مطرحشده است: «... والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاه و امرهمشورى بینهم و مما رزقناهم ینفقون والذین اذا اصابهم البغى همینتصرون.» و آنچه نزد خداستبهتر و پایدارتر استبراى کسانىکه ایمان آوردند... و دعوت پروردگارشان را اجابت کردند و نمازرا به پا داشتند و کارشان میانشان به مشورت است و از آنچه بهآنان روزى دادیم انفاق مىکنند و کسانى که چون تجاوز مسلحانهاىبه آنان شود یکدیگر را در انتفام کشیدن یارى مىدهند.
علامه طباطبایى در باره این آیه مىگوید:
در جمله «و امر هم شورى بینهم» به ویژگى مهم و بنیادىمومنان اهل رشد و عمل اشاره شده، بدین صورت که آنان در به دستآوردن اندیشه صحیح و دیدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل واندیشه و خرد مراجعه مىکنند و ضمن جمع آورى کلیه دیدگاههابهترین آنها را گزینش و تبعیت مىکنند و در واقع این آیه بهنظر من با آیه «والذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» نزدیکاست: و راه رسیدن به بهترین راههاى موجود در هر عرصهاى براىدستیابى به واقعیت مشورت است; چرا که «و ماتشاور قوم الاوفقوا الاحسن ما فى ضمیرهم» هیچ قومى در کارهایشان با یکدیگرمشورت نکردند مگر آنکه به بهترین راههاى موجود دستیافتند. ازدیدگاه پیامبر اسلام(ص)، جامعهاى که فافد سنت مشورت است ورهبران مستبد و خود سر و توانگران تنگ نظر دارد، حق حیاتندارد. چرا که فقدان سنت مشورت در جامعه شخصیت افراد را مىکشدو رشد فرهنگ و اندیشهها را متوقف مىسازد. این حقیقت در حدیثنبوى چنین آمده است:
«اذا کان امراکم خیارکم و اغنیاءکم سمحاءکم و امرکم شورىبینکم فظهر الارض خیرلکم من بطنها و اذا کان امراءکم شرارکم واغنیاءکم بخلا کم ولم یکن امر کم شورى بینکم فبطن الارض خیرلکممن ظهرها.» هرگاه زمامداران شما نیکان و توانگران شماسخاوتمندانتان باشد و کارهایتان به مشورت انجام شود، در اینموقع روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است (و شایسته حیاتو بقا هستید); ولى اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخیلانباشند و کارها با مشورت برگزار نشود، در این صورت زیر زمین ازروى آن براى شما بهتر است.
مشورت ادراک و هشیارى دهد عقلها مر عقل را یارى دهد مشورت در کارها واجب شود تا پشیمانى در آخر کم شود
نبى اکرم (ص) در امور مختلف مشورت مىکرد و سپس تصمیم مىگرفت وعمل مىکرد.
چنانچه امام رضا(ع) فرمود: «ان رسول الله(ص) کانیستشیر اصحابه ثم یعزم على ما یرید.» البته مشورت نبىاکرم(ص) در امور مربوط به خدا و رسولش که حکم صریح داشت و بهعنوان نص ارائه مىشد، صورت نمىگرفت، بلکه مشورتها در امورمربوط به امت تحقق مىیافت. ضمیر «هم» در آیه «و امر همشورى بینهم» به این نکته اشاره دارد; زیرا اجتهاد در مقابلنص جایز نیست. و آیات متعددى از قرآن آن را باطل مىداند. «فلاو ربک لایومنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فىانفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما.» نه به خدایتسوگند،ایمان نمىآورند تا تو را در اختلافهاى خویش حاکم کنند; سپس دردلهاى خود از آنچه حکم کردهاى، ملالى نیابند و کاملا تسلیمگردند.
6 نمونههایى از مشاوره نبى اکرم(ص)
در اینجا نمونههایى ازمشاورههاى نبى اکرم (ص) و جانشینانش را نقل مىکنیم:
الف مشاوره در امور فرهنگى و مسائل نظامى
1 از نمونههاى برجسته سیره مشاوره پیامبر (ص) جنگ بدر است کهدر باره اصل جنگ، تعیین مکان نبرد و اسیران جنگ با یاران خودمشورت کرد و فرمود: «اشیروا اعلى ایهاالناس.» اى مردم آراءخود را برایم بگوئید.
جنگ بدر در سال دوم هجرى روى داد. به پیامبر گزارش رسید کهکاروانى از قریش اموال فراوان به طرف شام مىبرد.
حضرت به منظور مقابله به مثل از مدینه خارج شد، به تعقیبکاروان پرداخت و به آن دست نیافت. کاروان قریش به شام رفت، پساز مدتى گزارش دادند که کاروان قریش در حال باز گشت است.
پیامبر(ص) با313 تن در ماه مبارک سال دوم براى مصادره اموالقریش، در مقابل اموال مصادره شده مسلمانان ; از مدینه خارجشد، نیروى کمکى مکه با تجهیزات کامل براى کمک با کاروان قریشحرکت کرد. پیامبر(ص) اصحاب خود را گرد آورد و در مورد اینکهآیا دشمن را تعقیب کنند یا با گروه نظامى قریش رو به رو شوندو یا به مدینه باز گردند، با آنان مشورت کرد: «فاستشار الناسو اخبرهم عن قریش.» در این جریان نخست ابوبکر بر خاست و نظرخویش را مبنى بر جنگ با دشمن اعلام کرد. سپس عمر نظرى مشابهنظر او داد. آنگاه مقداد برخاست و گفت: «اى رسول خدا، آنچهخداوند برایت مقرر فرموده عمل کن; ما با تو هستیم. به خداسوگند، ما آنچه را که بنى اسرائیل به موسى گفتند به تونمىگوئیم که «فاذهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون»; توبا پروردگارت بروید و خودتان جنگ کنید که ما اینجا نشسته ومنتظریم. ما مىگوییم: تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما همبه امر شما جنگ مىکنیم.
رسول خدا(ص) مقداد را ستود، در حقش دعا کرد و باز فرمود:
«اشیروا على ایهاالناس.» و مقصود حضرت، انصار بودند زیرا ازطرف آنان، اکثریتبودند و از طرفى در عقبه با پیامبر(ص) پیماندفاعى بسته بودند. پیامبر(ص) مىخواست نظر آنان را در این خصوصبداند. سعد ابن معاذ برخاست نظر خویش را مبنى بر حرکت رسولخدا(ص) و اطاعت مطلق از وى است و جنگ با دشمن اعلام کرد.
سخنان سعد، انبساطى در رسول خدا(ص) ایجاد کرد و او را خشنودساخت. پس فرمود: «به راه افتید و بشارت باد شما را که خداوند(پیروزى بر) یکى از این دو گروه را به من وعده داده است. (یاتصاحب کاروان و یا پیروزى بر قریش) سوگند به خدا، گویا هماکنون جاى کشته شدنشان را پیش روى خود مىبینم.» رسول خدا (ص)با به کارگیرى این جلسه مشورتى از منزل «ذفران» حرکت کرد;از گردنهاى که موسوم به «اصافر» بود، گذشت; به سوى قریهاىکه در پایین گردنه قرار داشت، سرا زیر شد; نزدیک بدر فرود آمدو به کسب اطلاعات پرداخت. در دشتبدر آبهاى مختلفى بوسیلهچاههایى که در آن حفر شده بود، وجود داشت و به همین جهت محلتوقف کاروانهابود، مسلمانها زودتر از قریش کنار چاهها فرودآمده بودند، واقدى مىگوید:
پس از فرود آمدن در کنار اولین چاه، پیامبر(ص) از اصحاب خودمشورتى خواست و فرمود: «اشیروا على فى المنزل» نظر مشورتىشما در باره این مکان چیست؟ حباب بن منذر بر خاست و نظر خویشرا مبنى بر عدم مناسبت این مکان براى نبرد با دشمن اعلام کرد وگفت: «اکنون که فرمان خاص در مورد این مکان نرسیده و صرفاتدبیر جنگى است، دستور دهید تا آخرین چاه، که به دشمن نزدیکاست، پیشروى کنیم و در آنجا اردو بزنیم. رسول خدا(ص) فرمود:
«راى صواب همان است که گفتى. در این داستان به مشاوره اصحابنیز با نبىاکرم (ص) اشاره شده است. بدین ترتیب، با استفاده ازیکى از اصول و مبانى مدیریت و رهبرى حکیمانه و عمل به اصلاساس مشورت و بهرهگیرى از روشهاى نظامى بجا و روح ایمان،مسلمانان با وجود نیروى کم در مقابل نیروى بسیار دشمن بهپیروزى چشمگیرى دستیافتند و اسیران بسیار گرفتند.
پیامبراسلام(ص) در باره اسیران و امور دیگر مربوط به جنگ نیزبارها با اصحاب خود مشورت فرمود. مشاوره شیوه عملى رسولخدا(ص) در جنگهاى مختلف بود که به نمونههاى دیگرى اشارهمىکنیم.
2 در نبرد احزاب یا خندق نیز همین شیوه به کار رفت. و حضرترسول (ص) با اصحاب خود، جلسه مشورتى تشکیل داد.
3 در پیکار بنى قریظه، در مورد کیفیت و کمیت جنگ با یهودیانمدینه، مشورت کرد.
4 در پیکار نبى نضیر، در بر خورد با یهودیان مدینه، نیز چنینکرد.
5 در روز حدیبیه نیز در موضوعهاى مختلفى به مشورت پرداخت.
6 در فتح مکه، هنگامى که آمدن ابوسفیان به حضرت گزارش شد،مشورت کرد.
7 در غزوه طائف، پس از محاصره آنها، پیامبر اسلام (ص) بااصحاب خود مشاوره کرد و سپس تصمیم گرفت.
8 در غزوه تبوک، در امور مختلف، با اصحاب خود به مشورتپرداخت; «اشیروا على» فرمود و نظرهاى صائب و آراى صحیح ونوین اصحاب را مورد ستایش قرار داد.
9 در جنگ احد در باره اینکه سپاه اسلام در مدینه مستقر شود یابیرون رود; با اصحاب مشورت کرد و با اینکه خود موافق نبود نظراصحاب را پذیرفت.
این نمونهها و دهها نمونه دیگر، حاکى از مشاوره نبى اکرم(ص)در امور جنگ بود.
ب مشاوره در امور غیر نظامى و مسایل غیر جنگى
مورخان دههانمونه دیگر از مشورتهاى نبى اکرم(ص) در امور غیرنظامى و مصالحغیر جنگى در عرصههاى مختلف فرهنگى، اقتصادى، سیاسى، اجتماعى وامور فردى و خانوادگى و غیره نقل کردهاند. این موارد بیانگرآن است که شورا و مشورت به عنوان یک امر اساسى در مسائلمدیریت و حکومت و فرماندهى منحصر نیست; بلکه در همه شئونمربوط به امت راه دارد و ثمرات درخشانى در پى خواهد داشت.
برخى از این موارد عبارت است از:
1 پیامبر (ص) در باره کسانى که به عایشه تهمت زدند، با اصحابخود مشورت کرد و نظر آنها را خواست. مورخانى چون ابن اسحاق،واقدى، بخارى، مسلم، احمد بن حنبل، ترمذى، بیهقى و دیگران اینجریان را به طور مبسوط آوردهاند و ضمن اشاره به امور جلساتمشورتى نبى اکرم(ص) با اصحاب، تاکید کردهاند که نبى اکرم(ص)در این حادثه با حضرت على بن ابیطالب (ع) و اسامه بن زید بهطور ویژه مشورت کرد. مفسران اهل سنت نیز در ذیل آیات 11 تا16سوره نور که مربوط به «افک» (تهمت عظیم) است، مطالب مبسوطىدر باره تهمتبه عایشه آوردهاند و به مواردى از مشورت نبىاکرم(ص) با اصحاب و مشورت اصحاب با حضرت اشاره کردهاند که جاىنقد و بررسى دارد و مفسران شیعى به نقادى مطالب مفسران اهلسنت پرداختهاند.
2 پیامبر(ص) در مورد اعزام افراد براى تبلیغ و اداره امور یکمنطقه و اعطاى مسئوولیتبه افراد به منظور فرماندارى واستاندارى و مدیریت و حکومتبخشى از مناطق تحت اداره خویش بااصحاب مشورت مىکرد.
اصحاب آن حضرت نیز، با پیروى از این سنت نیکو، نه تنها بارسولاکرم(ص) در امور مختلف به مشورت مىپرداختند; بلکه باهمدیگر نیز مشورت مىکردند. پژوهشى در باره روششناسى مشاورهنبىاکرم(ص) با اصحاب و بالعکس و همین طور مشاروههاى مسلماناندر صدر اسلام نیازمند مقاله مستقل و جامعى است.
آنچه گذشت، بخوبى نشان مىدهد که پیامبر اسلام(ص) با وجود آنکهمعصوم بود و از نظر فکر و تدبیر و تصمیمگیرى به مشورت نیازنداشت، براى احیاى این سنت و آموزش و پرورش امت، پیوسته بااصحاب خویش مشورت مىکرد.
http://www.porsojoo.com/fa/node/11410
بهره گیری از زیبایی های جهان آفرینش به منزله مظاهر جمال و کمال الهی پرورش و تقویت حس فطری زیبایی شناسی و زیبایی دوستی از نیازهای آدمی است. غنا و موسیقی به عنوان یکی از مظاهر زیبایی و حتی بیشتر از انواع دیگر هنر و زیبایی مورد توجه و علاقه بشر بوده است. توجه و علاقه مفرط بسیاری از مردم به موسیقی، وسیله سودجویی عده بی شماری شده و امروزه یکی از ساده ترین راه ها برای فساد و افساد و نفوذ به فرهنگ خودی و از خود بیگانه نمودن انسان ها برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... توسط استکبار جهانی، استفاده از سلاح موسیقی است. امروزه با تبیین جامع و دقیق مباحث فقهی غنا و موسیقی می توان به نیاز انسان در این باب پاسخ داد.
اهمیت صدای زیبا در روایات در فقه اسلامی، همه انواع موسیقی به معنای صوت و نغمه متناسب و موزون و زیبا که شامل موسیقی طبیعی مانند چهچهه بلبلان و هزار دستان و وزش باد و... می شود و حتی با معنای آهنگ دادن در نغمه های خوش از راه تقطیع آواز ها و پیوند آنها به روش لذت بخش حرام نیست. زیرا صدای متناسب و موزون و جذّاب و زیبای قرائت قرآن، دعا، اذان، مدیحه ثرائی و مراثی اهل بیت (ع) نه تنها حرام نیست بلکه به آن سفارش شده است.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که هیچ پیامبری مبعوث نگردیده مگر این که دارای صدای زیبا بوده است.(?) پیامبر اسلام (ص) فرمود: «لم یعط امتی اقل من ثلاثٍ: الجمال و الصوت الحسن و الحفظ» یعنی به امت من کمتر از سه چیز عطا نشده است زیبایی، صوت زیبا، حافظه. (?) و از آن حضرت نقل شده است که از زیباترین زیبائی ها، موی زیبا و نغمه آواز خوش است.(?)
امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) خوش آوازترین مردم در خواندن قرآن بود به طوری که سقّاها هنگام عبور از کنار خانه حضرت، می ایستادند و قرآن خواندن ایشان را گوش می دادند و امام باقر(ع) نیز خوش آوازترین مردم بود.(?) امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند: علی بن الحسین امام سجاد (ع) قرآن می خواند و چه بسا افرادی که بر او می گذشتند از آواز خوش او مدهوش می گشتند و اگر امام چیزی از آواز خوشش آشکار کند مردم تاب شنیدن آن را ندارند راوی پرسید: مگر رسول خدا (ص) به اندازه تحمل و طاقت آنان که پشت سرش بودند آوازش را بلند می کرد. (?)
صدای دلنشین و آوای متوازن و متناسب حضرت داوود (ع) در خواندن مزامیر و آهنگ زیبای آیات و مضامین زبور معروف است به طوری که پرندگان و وحوش و حیوانات و انسان ها از صدای دلربای او، از هوش می رفتند و همه با او به تسبیح و ستایش خداوند می پرداختند.
اذان و سرودهای ویژه در عید فطر و قربان صورت متکامل آهنگ خوش و موسیقی در اسلام است، تأکید اسلام بر قرائت قرآن باصدای زیبا و مناجات و خوش صدا بودن اذان گو بیانگر این مدعاست. (?) برای ورود به این مبحث، ابتدا به برخی از مسائل موجود که زوایای مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد، اشاره کنیم:
?. با توجه به این که موسیقی عنوانی عام ترا ز غناست و شامل غنا نیز می گردد. آیا موضوع حرمت، تنها غناست یا مفهوم عامِ موسیقی؟
?. ملاکِ معنایِ مرادِ احادیث از لفظ غنا چیست؟ آیا این ملاک، نظر لغویان که متخصصان فن معانی اند است؟ آیا بررسی های تاریخی از معنای عرفی غنا، ما را به همان معنای لغوی راهنمایی می کند، یا آن که حقیقتی تازه را می نمایاند؟ آیا دقت در آیات و روایات و مقایسه و تطبیق آنها با یکدیگر، خود معنای مورد نظر غنا را روشن نمی سازد؟
?. آیا غنا، موضوعی عرفی است یا حدّ خاصّ شرعی نیز دارد؟
?. آیا حکم حرمت، مربوط به صورت و قالب است یا آن که اساساً محتوا (کلام) را در برمی گیرد یا آن که هر دو مدّ نظرند؟
?. در صورت حرمت یکی از دو عنصر صوت و محتوا، آیا دیگری نیز مشمول حکم حرمت است یا خیر؟
?. آیا تحقق غنای محرم منوط به نیت خواننده است یا آن که حالت شنونده و شک یا یقین وی در حرمت غنا، در این مورد مدخلیت دارد؟ یا آن که هر دو؟
?. شرایط تحقق غنای محرم چیست؟
?. اگر» لهو و باطل «دو قید اخذ شده در موضوع حرمت اند آیا بر قول و کلام مترتّب می شوند یا آهنگ و لحن؟ تفاوت روایات در تفسیر غنا چگونه توجیه می شود؟ چرا که برخی آن را به» قول و کلام «معنا کرده اند و برخی آن را از مقوله صوت می شمارند.
?. اساساً آیا حرمت چیزهایی از قبیل» لهو، لعب، باطل و ... «دلیل محکمی دارد؟ و آیا هر نوعی از انواع دین چیزهای مشمول حکم حرمت اند؟
??. نشانه های روحی، روانی و نفسانی غنا محرم چیست؟
??. تأثیر شرایط زمانی و مکانی بر حکم غنا و موسیقی چیست؟ به عبارت دیگر آیا زمان و مکان در حلیت و حرمت غنا و موسیقی اثر می گذارد.
?? آیا موسیقی صادر از ادوات و ابزار موسیقی، که در برخی روایات به حرمت نوع خاصی از آن اشاره شده، با توجه به مقارنت آن با غنای محرّم تحریم گشته یا اصالتاً موضوع حکم است؟
??. رابطه طرب و غنا و موسیقی محرم چگونه است؟
??. ملاک تشخیص محتوای حرام از غیر حرام چیست؟ نشانه های آن چگونه است؟
??. مفاهیمی همچون طرب، لهو، لعب، باطل و ... دارای چه نشانه های خاص و متمایزی اند که محدوده آنها را از حالت ها و کارهای دیگر مشخص نماید؟
??. آیا غنای محرم تنها در محدوده آواز شاد معنا می یابد یا تحقق آن در آوازهای دیگر نیز ممکن است؟
??. آیا تند یا کند بودن ریتم موسیقی، تأثیری در حکم موسیقی می گذارد یا خیر؟
??. غنای مجالس جشن های مذهبی، همچون مدیحه سرایی و مولودی خوانی ایام ولادت معصومان (ع) دارای چه حکمی است؟
??. حلیّت غنای مجالس عروسی چگونه توجیه می شود و اگر غنا، مفسده انگیز است، مفسده آن در این مجالس چه می شود؟
??. گوش دادن آواز زن یا زنان برای مردان یا بالعکس (بدون مشاهده تصویر) مشمول چه حکمی است؟ دیدن تصویر خواننده یا خود او چه تغییری در حکم ایجاد می کند؟
??. حکم غنا در مجالس عزای امامان چیست؟
??. اهداف و مقاصد شرع پسند همچون تبلیغ آیین اسلام، تبلیغ سخنان معصومان جذب منحرفان و ... آیا تأثیری در احکام غنا و موسیقی دارد و اگر دارد چه تغییراتی را موجب می شود؟
??. موسیقی ها و غناهای آموزشی یا درمانی، چه حکمی دارند؟ آیا ضرورت درمان بیماران، موسیقی یا غنای محرمی را که در بهبودی بیماران تأثیرگذار است، حلال نمی کند؟
??. موسیقی ها و غناهای طنز آمیز و غیر جدی چه حکمی دارند؟
پاسخ اجمالی به پرسش ها
اصل مقاله: http://www.iec-md.org/farhangi/moosighi_qina_heidari_kashani.html
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم و فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در همین رشته و استاد حوزه علمیه قم
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 21241
کل یاداشته ها : 19