نویسنده: آقای محمد جواد حیدری
بزرگان ادب و بلاغت، گرینش و چینش کلمات قرآن را در حد اعجاز ستوده اند. البته این دقت در انتخاب و گزینش کلمات به دو شرط اصلی بستگی دارد که وجود آنها در افراد عادی غیر ممکن است اول احاطه کامل بر ویژگی های لغت به طور گسترده و فراگیر که ویژگی هر کلمه به خصوصی را در سر تا سر لغت بداند و بتواند به درستی در جای مناسب خود به کار برد. شرط دوم حضور ذهنی بالفعل تا در موقع کاربرد واژه ها آن کلمات مدنظر او باشند و در گزینش الفاظ دچار حیرت و سردر گمی نشود حصول این دو شرط در افراد معمولی غیر ممکن به نظر می رسد . ابوسلیمان بستی در این زمینه بخوبی سخن گفته و مسأله گزینش الفاظ را در رساله خود به طور گسترده مطرح ساخته است.
عرب را عادت بر این بود که برای سهولت در حفظ قوانین مدنی و اجتماعی و کیفری خود آنها را در قالب جمله های کوتاه و ظریف و ادبی در می آورند زیرا در آن زمان کتابت و تدوین در میان نبود. آنچه داشتند در سینه ها نگاه می داشتند . از این رو برای تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن از شیوه های ادبی کمک میگرفتند و ادبا و فصحای عرب در کنار قانوندانان و حکمایشان گرد می آمدند.
ب – سبک و شیوه بیان
اسلوب و شیوه بیان قرآنی در عین حال که موجب جذب و کشش عرب گردید با هیچ یک اسلوب و شیوه های متداول عرب شباهت و قرابتی ندارد. قرآن سبکب نو و روشی تازه در بیان ارائه داد که برای عرب بی یابقه بود و بعداً هم نتوانستند در چنین سبکی سخن بسرایند.
این از شگفتی های سخنوری است که سخنور سبکی بیافریند که مورد پذیرش و پسند شنوندگان قرار گیرد با آن که از شیوه های سخن متعارف آنان بیرون است.
شگفت آورتر آن که از تمامی محاسن شیوه های کلامی متعارف بهره گرفته باشد بی آن که از معایب آنها چیزی در آن یافت شود. شیوه های سه گانه متعارف ( شعر و نثر و سجع) هر یک محاسنی دارند و معایبی . سبک قرآنی ، جذابیت و ظرافت شعر ،آزادی مطلق نثر، حسن و لطافت سجع را دارا است بی آنکه در تنگنای قافیه و وزن دچار گردد یا پراکنده گویی کند یا تکلف و تحمل دشواری به خود راه دهد. همین امر مایه حیرت سخندانان عرب گردید.
بافت موسیقایی قرآن
یکی از مهمترین جنبه های اعجاز قرآن که اخیراً بیشتر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته – نظم آهنگ واژگانی آن است. این جنبه چنان زیبا و شکوهمند است که عرب را ناچار ساخت از همان روز نخست اقرار کنند که کلام قرآن از توانایی بشر خارج است و تنها می تواند سخن خداوند باشد. نظم آهنگ واژگان قرآن ، نغمهای دلکش و نوایی دلپذیر پدید می آورد نوایی که احساسات آدمی را بر می انگیزد و دل ها را شیفته خود می کند. نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای هر چند غیر عرب محسوس است چه رسد به این که شنونده عرب باشد. هرگاه کسی برای چند بار به یک شعر گوش می سپارد، لحن و آهنگ آن برای او تکراری و ملال آور میشود اما به هنگام نیوشیدن آوای گونه گون و هم دم تجدید شونده قرآن که اسباب و اوتاد و فواصل آن پی در پی جای خود را عوض می کنند و هر کدام گوشه ای از قلب را به نوازش وا می دارند، نه تنها خسته و آزرده نمی شود، بلکه عطش او برای شنیدن همواره فزونی می گیرد سید قطب درباره نظم آهنگ قرآن می گوید:
« چنین نوایی در نتیجه نظام مندی ویژه و هماهنگی حروف در یک کلمه و نیز از این جهت قرآن، هم ویژگی نثر و هم خصوصیات شعر را تواماً دارد با این برتری که معانی و بیان در قرآن آن را از قید و بندهای قافیه و افاعیل بی نیاز ساخته و آزادی کامل بیان را میسر ساخته است. در همین حال از خصوصیات شعر موسیقی درونی آن را گرفته و فاصله هایی که نوعی وزن را پدید می آورند. این خصوصیات قرآن را از افاعیل و قوافی بی نیاز ساخته و در عین حال شؤون نظم و نثر هر دو را دارا است.»
در هنگام تلاوت قرآن، آهنگ درونی آن کاملاً حس می شود. این آهنگ در سوره های کوتاه با فاصله های نزدیکش و به طور کلی در تصویرها و ترسیم ها بیشتر نمایان است و در سوره های بلند کمتر اما همواره نظام آهنگ آن ملحوظ است.
نظم آهنگ در آیه ها و فاصله ها در جای جای کلام قرآن آشکار است. دلیل سخن ما هم این است که اگر کلمه ای را بکه به شکلی خاص به کار رفته به صورت قیاسی دیگر کلمه برگردانیم یا واژه ای را حذف یا پس و پیش کنیم در این نظم آهنگ اختلال به وجود می آید. تمام کسانی که راز موسیقی و فلسفه روانی قرآن را درک می کنند معتقدند که در نزد هیچ هنری نمی تواند حتی بر یک حرف آن ایراد بگیرد. دیگر این که قرآن از موسیقی بسیار برتر است و این خصوصیت را دارا است که اصولاً موسیقی نیست. در نغمه های موسیقی گوناگونی صدا مد و طنین و نرمی و شدت و حرکت های مختلفی که همراهش می شود به اضافه زیر و بم و لرزش که در زبان موسیقی بلاغت صدا می نامند باعث خلجانات روحی می شود. چنانچه این جنبه از قرآن را در تلاوت مد نظر بگیریم در می یابیم که هیچ زبانی از قرآن بلیغ تر نیست و همین جنبه بر انگیزاننده احساسات آدمی است. با توجه به این دست آورد، تشویق به تلاوت قرآن با صدای بلند نیز روشن می شود.
این فاصله ها که آیات قرآن بدان ختم می شوند تصویرهایی کامل از ابعادی است که جمله های موسیقایی بدان ختم می یابند. این فاصله ها در درون خود با صداها تناسب بسیار دارد و با نوع صوت و شیوه ای که صوت ادا می شود یگانگی بی مانندی دارد واز جهتی اغلب این فاصله ها با دو حرف نون و میم که هر دو در موسیقی معمول هستند یا با حرف مد پایان می گیرند که آن هم در قرآن طبیعی است.
کلمات قرآن کریم که از حروفی تشکیل شده که اگر یکی از آن بیفتد یا عوض شود یا حرف دیگری به آن افزوده شود. اختلالی پدید می آید و در روند وزن و طنین و آهنگ ضعفی آشکار می شود و حس و گوش و زبان را با اشکال روبه رو خواهد کرد و سرانجام انسجام عبارت ها و زبدگی مخرج ها و مسندهای حروف و پیوستگی آن را به یکدیگر با اشکال روبه رو خواهد کرد و به هنگام شنیدن، ناهنجاری به همراه خواهد داشت. گفته اند: این جنبه از اعجاز قرآن در درجه نخست به احساسات مبهمی بر می گردد که در قلب خواننده یا شنونده بر می انگیزد. به عبارتی دیگر حروف به شکل بی نظیری در کنار هم قرار می گیرند که به هنگام شنیدن بدون وجود دستگاه های موسیقی و بدون وجود قافیه یا وزن و بحر چنین آهنگ با شکوهی از آن به سمع میرسد.
نظم آهنگ درونی قرآن
«موسیقی بیرونی » دست آورد صنایعی مانند قافیه سجع و تجزیه یا تقسیم سخن منظوم به مصراع های مساوی و اوزان و بحور قرار دادی است که همگی قالب های مجرد لفظی و پیوسته به شمار میآیند. اما «نظم آهنگ درونی» دست آورد جلالت تعبیر و ابهت بیان پدید آمده از مغز کلام و کنه آن است. فاصله نوع نخست با نوع دوم نیز بسیار است؛ زیرا در نوع دوم زیبایی لفظ و شکوهمندی معنا ، پیوندی ناگسستنی دارند و مؤانست میان این دو نوایی احسای انگیز پدید میآورد و نسیمی روح نواز را به وزیدن وا می دارد و درون آدمی را به خلجان می نشاند.
استاد «مصطفی محمود» در بیان راز شگفت معماری قرآن که در سبک خود بی نظیر و در اسلوبش یگانه است، چنین می گوید:« این راز یکی از عمیق ترین رازهای ساختار کلامی قرآن است. قرآن نه شعر است و نه نثر و نه کلامی مسجع،بلکه قسمی معماری سخن است که موسیقی درونی را آشکار می سازد.»
خواندن قرآن با آواز خوش
در دستور تلاوت قرآن صدای خوش سفارش شده است و از قاری خواسته اند که نکات ظریف تلاوت – اعم از کشیدن صدا و یا زیر و بم آن و ترجیع قرائت و غیره را رعایت کند از جمله رسول گرامی اسلام می فرمایند:
« زیباترین زیبایی ها ، یک موی زیباست و دیگری آواز و صدای دل کش.»
«قرآن را با آواز و نواب عرب بخوانید و از آواز اهل فساد و گنهکاران کبیره پرهیز کنید.» همچنین از امام رضا (ع) و او از پدر و نیاکانش از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل است که فرمود: « قرآن را با آواز خوش بخوانید؛ زیرا آواز خوش زیبایی قرآن را افزون می کند.»
سپس این آیه را تلاوت کرد: « یزید فی الخلق ما یشاء »
د – وحدت موضوعی یا تناسب معنوی آیات
یکی دیگر از ویژگی های قرآن، وجود تناسب معنوی میان آیات هر سوره است، گرچه یکجا نازل نگشته و به صورت پراکنده با فاصله های زیاد یا کم نازل شده باشند. زیرا پراکندگی درنزول آیات که به جهت مناسبت های گوناگون بوده اقتضا می کند میان هر دسته آیاتی که به مناسبت دیگری نازل گشته است رابطه و تناسبی وجود نداشته باشد و این پراکندگی در نطول بایستی در چهره مجموع آیات هر سوره بخوبی هویدا باشد در صورتی که با دقتی که دانشمندن در محتوای سرتاسر که هر سوره انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که هر سوره هدف یا هدفهای خاصی را دنبال می کند که جامع میان آیات هر سوره است و امروزه به نام « وحدت موضوعی» در هر سوره خوانده می شود. همین وحدت موضوعی است که وحدت سیاق سوره را تشکیل میدهد و مسأله اعجاز درهمین نکته است که پراکندگی در نزول عدم تناسب را اقتضا می کند با آن تناسب و وحدت سیاق در هر سوره به خوبی مشهود است و بر خلاف مقتضای طبع پراکندگی در نزول است!
دانشمندان بر این مدعا دلایلی دارند از جمله تفاوت در عدد و کمیت آیات سوره هاست. اکنون این سؤال مطرح است که این اختلاف عدد در آیات سوره ها برای چیست؟ پاسخ: هر سوره هدفی را دنبال می کند که با پایان یافتن بیان هدف، سوره پایان می پابد و اختلاف در عدد آیات هر سوره معلول همین علت است. این اختلاف هرگز به صورت اتفاقی و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همین جهت است که وحدت موضوعی یا وحدت سیاق هر سوره را تشکیل میدهد، یعنی میان آیات هر سوره را تشکیل می دهد، یعنی میان آیات هر سوره یک رابطه معنوی و تناسب نزدیک وجود دارد. مفسرین متأخر به این حقیقت پی برده اند و در پی آنند تا به اهداف ویژه هر سوره دست یابند و تا حدودی نیز پیشرفت کرده اند.
متأخرین تأکید دارند که هر سوره دارای یک جامعیت واحدی است که در انسجام و به هم پیوستگی آیات نقش دارد و اولین وظیفه مفسر، پیش از ورود به تفسیر آیات، به دست آوردن آن وحدت جامع بر سوره است تا به خوبی بتواند به مقاصد سوره دست یابد.
به علاوه ، علمای بلاغت از دیر زمان «حسن مطلع» و «حسن ختام» در هر سوره را از جمله محسنات بدیعی قرآن دانسته بدین ترتیب که هر سوره با مقدمه ای ظریف آغاز می گردد و با خاتمه ای لطیف پایان می یابد. البته این سؤال پیش می آید: آیا می شود کلامی با مقدمه ای شیوا و خاتمه ای زیبا مقصودی بس والا در میان نداشته باشد؟ این همان نکته ای است که متأخرین بدان پی برده اند. استاد بزرگ علامه طباطبایی بر این نکته اصرار دارد که هر سوره صرفاً مجموعه ای از آیات پراکنده و بدون جامع واحدی نمی باشد، بلکه یک وحدت فراگیر بر هر سوره حاکم است که پیوستگی آیات را می رساند.
تذکر: برخی علاوه بر تناسب آیات، مسأله تناسب سروه ها را نیز مطرح ساخته و خواسته اند ترتیب موجود میان سوره ها را توفیقی بدانند و بلکه برخی از این فراتر رفته آن را حکمت بالغه الهی گرفته شاهدی بر اعجاز قرآن در ترتیب سوره ها دانسته اند متذکر می شویم که هیچ تناسب معنوی میان سوره ها با یکدیگر وجود ندارد و هرگز ترتیب موجود بین سوره ها توقیفی نیست، بلکه پس از رحلت پیامبر گرامی (ص) بر دست صحابه از روی برخی مناسبت های اعتباری – مثلاً بزرگی و کوچکی سوره ها و از این قبیل – انجام گرفته است.
نکته ها و ظرافت ها
از ویژگیهای دیگر قرآن – که مایه شگفتی عرب گردید: دقت در به کار بردن نکات بدیعی و ظرافت های سخن وری است. در قرآن انواع استعاره ها و تشبیه و کنایه و مجاز و نکته های بدیعی در حد وفور به کار رفته است. با وجود آنکه در تمامی مواد چارچوب شیوه های متعارف عرب رعایت شده ولی مورد کاربرد با چنان ظرافت و دقت انجام شده که موجب حیرت ارباب سخن ونکته سنجان عرب گردیده است. سخن دانان پذیرفته اند که تشبیهات قرآنی متین ترین تشبیهاتی است که در کلام عرب یافت می شود. این تشبیهات جامع محاسن نکات بدیعی بوده و رساترین بیان در ارائه فن ترسیم معنای شناخته شده است.
7. 778 کلمه وجود دارد که تعداد ریشه های اصلی غیر مکرر و اغلب ثلاثی آن 1/771 فقره است. جالب اینجاست که خداوند از میان اشکال گوناگون کلماتی که دارای ثقالتی هستند، زیباترین آنها ره به کار می برد، یا با ایجاد یک وزن طبیعی در داخل کلام و تنظیم نوعی نظم آرایی با هجایی، فشار و استرس را در کلام به نحوی مطلوب و معتدل می رساند. ما این بحث را در چند بخش دنبال می کنیم.
اول : عدول
منظور از عدول این است که شما به جای کلمه ای که عادتاً و عرفاً به کار می برید، کلمه ای دیگر را مورد استفاده قرار دهید. برای مثال در آیه « قیل یا ارض ابلعی ما ءک (هود ، 44) اصل این بود که خداوند می فرمود: «اقول یا ارض: گفتم که زمین آب خود را فرو برد»، ولی از آنجا که آوردن «اقول» در ین آیه ضربه سختی به هنجار کلامی می زد خطاب به « قیل» تغییر یافت. اتفاقاً این تعبیر و خاصیت از نظر آوایی ( نه از نظر معانی بیانی) بقدری محسوس است که هر خواننده عرب یا غیر عربی آن را تشخیص خواهد داد.
دوم :انتخاب واژه ها
اگر در آیات قرآن دقت کنیم به حضور چند حرف بیش از سایر حروف به چشم می خورد این حروف عبارتند از :« م – ن – و – ه – ی – ل – ر» (به طور کلی حروف آرام متوسط دارای اکثریت هستند.) در میان حرکات هم حرکت « آ» و «او» بیش از حرکات «ای» و حرکت « اَ » و «ا» بیش از «ا» هستند و همین اکثریت سبب می گردد که قرآن در مجموع بافت آرامی داشته باشد و مانند قالی ابریشمی ،زیبا و لطیف باشد؛ بر عکس اشعار دیگران « حیوه القلوب» می نویسد : « کلام هر یک از بلغا را که ملاحظه کنید، البته اختلاف در فصاحت می دارد و اگر یک فقره فصیح است فقره دیگر فضیح است و اگر یک بیت عالی است ،بیت دیگر واهی است .» دو نکته در این باب با حروف مقطعه در آن سوره غلبه دارد بر تعداد همان حروف در جاهای دیگر قرآن و به عبارت اصح : تراکم آن حروف در آن سوره بیشتر است ؛ به طوری که حروف صاد و قاف و نون و یس و طه وامثال ذلک در سوره های نظیر شان به طرز قابل توجهی زیاد است. نکته دوم این که در انتخابات واژه های قرآن تا سر حد امکان از بهترین آنها استفاده شده یااز یک تعادل ساز بهده گرفته شده است:
سوم: استفاده از حرکات
در بسیاری از آیات قرآن ، حرکات بار مفهومی خاصی را به دوش می کشند و حالتهایی چون شادمانی ، غرور ، تقدیم ، فتح و پیروزی، شکست، علو و برتری و ذلت و خفت را می رسانند. مثلاً در سوره فیل ،اعتلای نام پروردگار و پیروزی او و پستی و فرومایگی و شکست دشمنان مطرح است: « الم تر کیف فعل ریک به اصحاب الفیل» دقت کنید که هر جا کلمات مربوط به پروردگارند، کلمات با فتحه و هر جا مربوط به اصحاب فیل هستند با کسره همراه می شوند. به طوری که کلام از «الم» تا «ربک» به طرف بالا می رود و ناگهان در «باصحاب الفیل» سقوط می کند.« الم نجعل کیدهم فی تضلیل» خداوند در اینجا احتمالاً برای اینکه کید دشمنان را قابل دفاع جلوه دهد. آن را مفتوح ولی متزلزل ساخته ؛ اما در فی تضلیل دوباره کلام سقوط می کند. «فارسل (اوج) علیهم (سقوط) طیرا (اوج) ابابیل (سقوط) ترمیهم بحجاره من سجیل (سقوط) فجعلهم (نمادی از پیچیده شدن کار دشمنان اسلام در هم کعصف مأکول (سقوط).
پی نوشت:
1 – فیلیسین شاله ،شناخت زیبایی به نقل «روش نویسندگان بزرگ» ص25
2 – تولستوی، هنر چیست ، ص 56
3 – هربرت رید ،معنی هنر، ص 62 و 63
4 – محمد قطب ، منهج الفن الاسلامی
5 و 6 – زینولدز، براده ها ، حسن حسینی، ص 12و22
استادیار گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم و فارغ التحصیل از دانشگاه تهران در همین رشته و استاد حوزه علمیه قم
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 21303
کل یاداشته ها : 19